پایگاه صالحات - آیت الله احدی :
مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .
یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :
خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی داد .
- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی حرف نمی زند ، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است -
یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و گفت :
خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف میزند .
بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق دیگر .
بنده غافلگیر شدم .
خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری حرف میزنه ، بلده .
و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود .
(مصاحبه اختصاصی پایگاه صالحات با آیت الله احدی)
دیدگاهها
و الله همین ما را بس است ، پروردگارا آقا سید علی را از بلایای ارضی و سماوی محفوظ بفرما.
ما اهل دلیم و در و بامی نشناسیم
از جنس گلیم و جم و جامی نشناسیم
ما شیعه اوییم که از نطفه پاکیم
ما نطفه ناپاک و حرامی نشناسیم
صد شکر که بیزار از این پست و مقامیم
ما سوته دلان پست ومقامی نشناسیم
در دایره مذهب و در سیطره حق
جز سلطه اسلام نظامی نشناسیم
ما نسل غدیریم و پس از رحلت احمد(ص)
جز حیدر کرار امامی نشناسیم
این سلطنت عشق فقط لایق مولاست
جز آل علی هیچ زمامی نشناسیم.
امیدوارم در وقت عمل نیز همینگونه باشید که میگویید و مانند اصحاب امام حسین(ع) از دور ایشان پراکنده نشوید.
وسایه آقارا همیشه بالای سرما مستدام بداره
مرسی از مطلبتون
ما به هر دو بزرگوار ارادت وافر داریم
خدا رهبر عزیزمان را حفظ و مرحوم بهجت را رحمت کند
یا حق
از ته دل می گویم که جانم فدای رهبر↳↳
تا پای جانم در خدمتگذاری حاضرم
همش زندگيه
من خوب نتيجه گرفتم
هرچند دير بهش رجوع كردم اما بلاخره انجام دادم
ديگه عارف كاملي مثل ايت الله العظمي بهجت رو كه اصلانميشه درباره رفتاروگفتارشون اظهارنظر كرد
هرچي گفته درست بود بايدفقط يادگرفت
حتی به نفس سرکش خود هم امیرنیست
جانم فدای رهبر
از من به سر دویدن
حرب لمن حاربکم سید علی
لبیک یا امام خامنه ای
خیلی عالی بود.
خیلی استفاده کردم از مطالبتون . خدا خیرتون بده .
الهم عجل لولیک الفرج
مردم ما هنوز این سید بزرگوار را آن طوری که لایق است نشناخته اند
من هرجا حرفی از آقا بخوام بزنم سایت شما رو هم معرفی میکنم
حاج احمد پناهیان
eradeha.ir/fa/?p=364
بر اساس حاشیه نگاری منتشره در پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، مادر شهید در این دیدار بغض کرد و گفت: حاج آقا من دعا میکردم شما را در خواب ببینم. رهبر خندید و گفت: ای کاش برای چیز بهتر دعا میکردید.
بعد رهبری رو کردند به پدر محمدتقی و گفتند: شما چه کار میکنید؟ دستتان چی شده؟ پیرمرد گفت کار نمیکند و دیگر بازنشسته شده. دستش هم به خاطر افتادن با موتور شکسته.
رهبر پرسید: چند سالتان است شما. اصغر (برادر شهید) جواب داد متولد ١٣١٨ هستند. رهبر لبخند زد و گفت: همسن هستیم ولی اگر باز هم برویم توی خیابان همه خواهند گفت شما ١٠ سال جوانتر هستید... البته برای موتورسواری سن من و شما یک کم زیاد است.
محمدصالح مفتاح در جدیدترین مطلب وبلاگ "آذرباد" نوشت: پنجشنبه شب خانه یکی از دوستان قمی با یکی از محافظان آقا همکلام شدیم. خاطرات شیرینی داشت. میگفت:
* پیرمردی روز استقبال از رهبری در میدان آستانه دیدم که جلوی جمعیت تحت فشار در حال له شدن بود. از میان جمعیت نجاتش دادم و او را جلوی جایگاه رساندم. بعد از چند دقیقه دیدم که میخواهد یواشکی از کنار جایگاه جلو برود. جلویش را گرفتم. دستش را بالا برد تا توی گوشم بزند. صورتم را بردم جلو گفتم بزن، اما اجازه نمیدهم بروی! توی دلم میگفتم نکند واقعاً بزند! پیرمرد خندهاش گرفت. سر جایش نشست. آقا بهمان گفته بود اگر به شما توهین کردند و کتکتان هم زدند چیزی نگوئید…
* مردی در میان صحبت آقا در حسینیه امام خمینی سر وصدا کرده بود. با اشاره رهبری او را به حیاط پشت برده بودیم. سخنرانی آقا که تمام شد، و از حسینیه بیرون آمد، مرد به سمت آقا پرید. یکی از محافظان او را گرفت. مرد هم سیلی محکمی به گوش محافظ آقا زد. آقا رفتند جلو و محافظ را در آغوش گرفتند و صورتش را بوسیدند. بعد رو به مرد کردند که حالا حرفت را بگو…
ازتون ممنونم
چون روضه رضوان ببین زان ماه تابانی شده
مولای یاران آمده بر بیقراران آمده
عطر بهاران آمده قم چون گلستانی شده
مولا نشسته از کرم با یاوران صحن حرم
این جمع خوب و محترم آخر چه عرفانی شده
یاران نشسته صف به صف مولا گرفته در کنف
دیدار یار آمد به کف این دم چه رحمانی شده
یاران نشسته روبرو با یار خود در گفتگو
از لطف روی ماهرو نیکو شبستانی شده
می آورد در انجمن این مهربان آقا سخن
از نور این مولای من محفل چه قرآنی شده
مدّاح اهل بیت ما سیّد بنامد ماه را
بر این سخن صد مرحبا نیکو سخنرانی شده
این نائب صاحب زمان در جمع پاک یاوران
تابان تر است از هر زمان رویش چه رخشانی شده
کوه بصیرت را ببین این جاه و شوکت را ببین
دنیای عزّت را ببین ماه خراسانی شده
آقای امّت را ببین داروی وحدت را ببین
این لطف و رحمت را ببین بر مردم ارزانی شده
می گوید از دیدار یار پایان این شبهای تار
آید به آخر انتظار اوقات پایانی شده
پیچیده در دشت و دمن عطر وصال یار من
پر از شمیم پیرهن زان یار کنعانی شده
از جانب حق این زمان شد یاد مهدی بیکران
از لطف ماه مهربان در قم فراوانی شده
می آید آخر یار ما آن موسم دیدار ما
یابد گشایش کار ما گویی چه دورانی شده
besharatezohour.blogfa.com/